Some Drafts

ساخت وبلاگ

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

Some Drafts...
ما را در سایت Some Drafts دنبال می کنید

برچسب : سالگي, نویسنده : sketchdeadloveo بازدید : 55 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:28

تو نباشي! سقف آرزوهايم را كوتاه ميكنم. ديگر نميخواهم اسطوره داستان‌هاي عشاق شوم. ميخواهم پايين بيايم. ساده‌ي ساده. مثل مردماني كه آمدند و رفتند و هيچ اثري در هيچ كتاب تاريخي از خود بجا نگذاشتند. مردمي كه عوام خوانده مي‌شوند. تو نباشي! پرده‌هاي اتاقم را ميكشم. نور را از زندگيم حذف ميكنم. زيبايي طبيعت را به اهلش ميسپارم و جاده‌هاي پر پيج و خم را به لاستيكهاي سياه بد بو. چراغ زندگيم را خاموش ميكنم. حتي شمعي هم روشن نميكنم. از پله‌ها بالا نميروم. اصلا از ارتفاع بيزار ميشوم.  تو نباشي! چه غريبانه در ميان همهمه‌ها، دود سيگارم تنها همراهم خواهد بود. و من، آري من. تنهاي تنها مسيرهاي مه‌آلود زندگي را خ Some Drafts...ادامه مطلب
ما را در سایت Some Drafts دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sketchdeadloveo بازدید : 52 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:28

تمام سكوت‌هاي شهر را ميخواهم. بايد بتوانم همه را بخرم. حتي اگر پول خونه و ماشين جواب نداد كليه‌ام را بفروشم. اگر باز هم نشد دزدي كنم. سرقت از بانك. يا شايدم طلافروشي. سكوتها آفت هستن. بلاي جان انسانها. اصلا بايد ارتش ضد سكوت تشكيل بدم براي نابود كردن سكوتها. در هر خيابان اين شهر ده‌ها سكوت رو با دهن كج و صورت داغون از تيركهاي چراغ برق آويزون كنم. با حكم يا بدون حكم. بايد برم در خونه‌ي سكوت رو بزنم. بچه‌اش كه در رو باز كرد يك تير وسط چشمانش بزنم و از پاشيدن خونش روي شلوارم لذت ببرم. بعد وارد خونه بشم و تو هر اتاقي سه چهارتا سكوت رو به خون و كف ريه بكشم.  يا اصلا بهتره توي هر شهر يك كمپ بسازم. ك Some Drafts...ادامه مطلب
ما را در سایت Some Drafts دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sketchdeadloveo بازدید : 42 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:28

در پياده‌روي تنهايي، مشرف به خيابان عشاق. پاها دراز و زبان خشك، حسرت صداي خنده‌هاي رهگذران در سينه، اين منم، سرد و تب‌دار با داغ عشقي كهنه، نشسته و خسته. تنهاييم مي‌ارزد به ذلت هر آنچه بخواهد كمرم را بشكند. آي مردمان! مردماني كه دو به دو در خيابان راه مي‌رويد. برحذر باشيد از كسوت عاشقي كه هر انساني طاقت زخم خنجرهاي جدايي را ندارد. تنهايي گرچه بمانند نخوت بيابان بي‌رمق و دلگير است و تشنگي دارد اما واي از آن روز كه منشاء تشنگي، عطشي باشد از جنس سنگدلي و فراموشي. در پياده‌روي تنهايي، نور هم سردرد مي‌آورد. چه تهوع‌آور است اين كنارگذر خيابان عشاق. + نوشته شده در  چهارشنبه چهارم مرداد ۱۳۹۶ساعت 16: Some Drafts...ادامه مطلب
ما را در سایت Some Drafts دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sketchdeadloveo بازدید : 46 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:28

بسان موج دريا،

گه خروشان، گه نرم و آهسته

به سنگ سخت و بُرانت زنم پيوسته اما حيف.

كه سنگي، جزء لاينفك اين تنديس زيباي زني سيمين تن و مه‌روي مي‌باشد.

تلاشي گر نميبيني!

به آن خاطر بود كز مرارت‌هاي عشقت

نمانده جز تني رنجور و زرد و بي‌رمق،

نمي‌باشد دگر جاني در اين پيكر.

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۶ساعت 13:16  توسط A.I  | 
Some Drafts...
ما را در سایت Some Drafts دنبال می کنید

برچسب : شعر, نویسنده : sketchdeadloveo بازدید : 40 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:28

با عجله و با قدم‌هاي سريع و محكم مسير را طي ميكنم. مي‌دانم راه زيادي را در پيش دارم. بارها اين مسير را طي كرده‌ام. بارها نه . سالها. هر روز. روزي 4 بار. آسفالت نه چندان صاف و نه‌چندان يكپارچه مسير گوئي مرا مي‌شناسد. ولي از ادب به دور است كه هيجانات خود را كنترل نشده بروز دهد و جيغ بكشد. پس با لبخندي حاكي از آشنايي ديرينه نظاره‌ام مي‌كند. اين مسير باريك حاشيه غربي محيط كارم است. زماني در واحدي ديگر بودم و هر روز اين مسير را بارها طي مي‌كردم. سمت راست ديوارهاي آجري قرمز رنگ سالن‌هاي توليدي و ساختمان‌هاي اداري به‌هم چسبيده كه رنگ قرمز آن رنگ طبيعي آجر ني Some Drafts...ادامه مطلب
ما را در سایت Some Drafts دنبال می کنید

برچسب : dramatic ending of a story, نویسنده : sketchdeadloveo بازدید : 128 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 8:19

  با دل من اينهمه بازي نكن خسته شدم فلسفه سازي نكن سنگ مزن جنس دلم شيشه‌اي است عشق به تو در دل من ريشه‌اي است راست بگو حاصل بازي چه شد؟ باز دلم دست تو بازيچه شد سوختم و مات شدم، شش درم رخ بنمائي تو اگر ميبرم دست تو با برد کلان آشناست   آس دل سوخته در دست ماست   با همه بازندگی اما هنوز   آتشم و آتش اندیشه سوز   باز دلم شکوه ای آغاز کرد   طبع مرا قافیه پرداز کرد   در نظرم منظره ای باز شد   فصل نويی در غزل آغاز شد   طعنه مزن بر شب ویرانی ام   من که به دریا زده طوفانی ام   در غزلم روح و روان می کشم   ساحرم و چیره تر از مانی ام   خوانده ام آن اختر نایاب را    در سفر عش Some Drafts...ادامه مطلب
ما را در سایت Some Drafts دنبال می کنید

برچسب : the memory of light,the memory of running,the memory of us,the memory of water,the memory of the righteous is blessed,the memory of lemon,the memory of earth,the memory of eldurim,the memory of trees,the memory of love, نویسنده : sketchdeadloveo بازدید : 125 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 8:19

زندگي صرفنظر از معني و مفهومش، فصول خوشايند و ناخوشايندش، طعم‌هاي تلخ و شيرينش و بوهاي مطبوع و نامطبوعش، به دليل تحريك و اغناي حس كنجكاوي ما آدم‌ها، كلا دوست داشتني و هيجان انگيزه. از وقتي خودمون رو ميشناسيم هر روز شگفتي‌هاي زيادي رو ميبينيم و كارهاي زيادي رو تجربه مي‌كنيم. مثلا همين صحبت كردن در طفوليت كه كم كم باعث ميشه از پيله تنهايي خودمون در بيايم و اجتماعي بشيم. يا راه رفتن كه قدمون رو دو برابر ميكنه و حسرت مثل بقيه بودن از بين ميره. يا به كلاس راهنمايي رفتن كه تو دبستان هميشه آرزوش رو داشتيم. بعد دانشگاه رفتن و تيپ‌هاي روشنفكري و ژست دكتر مه Some Drafts...ادامه مطلب
ما را در سایت Some Drafts دنبال می کنید

برچسب : neverending story,neverending story dragon,neverending story 2,neverending story cast,neverending story song,neverending story 3,neverending story horse,never ending story lyrics,neverending story book,neverending story quotes, نویسنده : sketchdeadloveo بازدید : 49 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 8:19

پاهام خسته شده. زياد سرپا بودم. خم شدم و از زمين يه سنگ ديگه برداشتم. با سنگ چندبار زدم به شيشه اين دكه قديمي سر چهارراه كه 20 ساله ازش سيگار ميخرم. صاحب دكه معمولا توش ميخوابيد ولي امشب خبري ازش نيست. شايدم عمدا وجودش رو بروز نميده تا واسه دوزار سه شاهي خواب شبش رو آشفته نكنه. هي . كسي اين تو نيست؟ باز كن. جوابي نميشنوم. ولي من دست بردار نيستم . اين پا و اون پا ميكنم شايد فرجي شد. تو كف يه نخ سيگارم تو اين ظلمات ساعت 1 نصفه شب. راستي اصلا من نصفه شبي تو خيابون چيكار ميكنم؟ چرا اومدم تو خيابون اصلا؟ زياد طول نميكشه كه يه كسي از درون جواب همه اين سوالها رو ميده و Some Drafts...ادامه مطلب
ما را در سایت Some Drafts دنبال می کنید

برچسب : سيه چشمون,سيه چشمون چرا,سيه چشمون هايده,آهنگ سیاه چشمون,دانلود سیاه چشمون,سیاه چشمون متن,دانلود اهنگ سیاه چشمون,به چشمون سیه کردی هزاران,متن اهنگ سیاه چشمون,اهنگ سیاه چشمون از هایده, نویسنده : sketchdeadloveo بازدید : 70 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 8:19

امروزم را با چاقوي تيز سر مي‌برم و خونش را با تي از روي پاركت اتاقم پاك ميكنم تا لحظه‌هاي بهاريت را خزان نكنم. فردايم هم اگر بخواهد ترا بيازارد، به دادگاه ميكشانمش و به جرم آزار تو به طناب دار خواهم آويخت.  لعنت به اين روزهاي جنايتكار، لعنت و در پايان من ميمانم و جنازه‌هاي روزهاي عمرم. بو گرفته و مسموم. و حسرت با تو بودن را در زير كفن خود به گور فراموشي مي‌برم. تير 95   Some Drafts...ادامه مطلب
ما را در سایت Some Drafts دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sketchdeadloveo بازدید : 81 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 8:19